این روزها بسیاری از سازمان‌ها درگیر "خرابی بازار" هستند و فروششان روز به روز مایوس‌کننده‌تر می‌شود. این نکات را در نظر داشته باشیم که اقتصاد هر کشوری خواص مربوط به خود را دارد و در هر اقتصادی اگر پایه‌های آن شناخته شود، می‌توان به راحتی در آن فعالیت کرد.

همه ما برای مدیریت استارتاپ، به دنبال راه‌های مناسب می‌گردیم. چگونگی مدیریت استارتاپ می‌تواند، تعیین کننده شکست یا موفقیت یک استارتاپ باشد.

توسعه کسب و کار صرفا محدود به کارخانه‌داران یا مالکان کمپانی‌های عظیم نیست. در جوامع امروزی مردم زیادی به توسعه کسب و کارهای آزاد پرداخته‌اند و گاهی هم برخی جدا از شغل ثابت خود، به شغل دوم روی آورده‌اند. حتی کار در منزل جزو این دسته است. پس به هر صورت کسب و کار خود را راه اندازی کرده و توسعه داده اند. تقریبا تمامی مدیران و مالکان علاقمند به توسعه کسب و کار خود هستند. خیلی از اوقات هرگاه پای صحبت یک مدیر بنشینید از هدف‌ها، رویاها و خواسته‌های خود برای توسعه کسب و کار خویش می‌گوید.

هنگامی که عبارت مدیریت استارتاپ به گوشمان می‌خورد، ناخودآگاه هر دو بخش تشکیل دهنده آن ذهن ما را درگیر می‌کند.

هنگامی که عبارت مدیریت استارتاپ به گوشمان می‌خورد، ناخودآگاه هر دو بخش تشکیل دهنده آن ذهن ما را درگیر می‌کند.

در هر بازاری رقبایی هستند که پیش از ورود ما به آن بازار در آن فعالیت می‌کردند. بدیهی است فقط در زمانی که ما یک ابداع و اختراع داشته باشیم یا نوع بازار ما بازار انحصاری باشد، رقبایی وجود ندارند.

بشر همیشه از اختلافات موجود بین افراد آگاه بوده است. در بعضی از نوشته‌های قدما این تفاوتهای فردی به خوبی دیده می‌شود.

مدیریت منابع انسانی در دنیای کسب و کارهای امروزی اهمیت بسیار بالایی دارد چرا که می‌توانیم بدون هیچ گونه تردیدی بگوییم مهمترین و با ارزش‌ترین دارایی در یک سازمان، انسان‌ها هستند.