همیشه فکر می‌کنیم که موفقیت در تصمیمات مالی فقط به داشتن استراتژی درست بستگی داره، اما گاهی اوقات مهم‌ترین عامل، توانایی شناسایی و مدیریت اشتباهات رفتاریه. در دنیای امروز، مدیران باید بیشتر از همیشه آماده مواجهه با سوگیری‌های ذهنی و احساسات در تصمیمات مالی باشند.

شما کدام رویکرد را برای افزایش ارزش در سازمان خود انتخاب می‌کنید؟

وقتی سازمان در آستانه بحران است، استراتژی تغییر جهت با کوچک‌سازی و تثبیت، مسیر بازگشت به پایداری را هموار می‌کند. مانند فورد که با تمرکز بر مدل‌های پرفروش در دهه 2000، از افت سودآوری عبور کرد و به رقابت بازگشت.

کوین هوگان در کتاب ارزشمند خود به نام «53 اصل متقاعدسازی» می‌نویسد: در روانشناسی اصلی داریم به نام «اصل درگیری» که طبق آن، انسان‌ها وقتی با چیزی عملا درگیر می‌شوند، به آن بیشتر علاقه‌مند می‌شوند و نسبت به آن احساس تعهد بیشتری پیدا می‌کنند به همین دلیل است که یکی از بهترین راه‌های متقاعدسازی، درگیر کردن طرف مقابل‌مان است، حتی اگر این درگیر شدن و مشارکت کردن، بسیار جزیی باشد

فتار سازمانی پیچیده‌تر از آن است که به آن سطحی نگاه کنیم. برای پیشبرد اهداف سازمان باید درک عمیقی از رفتار فردی، گروهی و سازمانی داشته باشیم. وقتی صحبت از بهبود رفتار سازمانی می‌شود، کدام سطح برای شما اولویت دارد؟

تیم کانِر در کتاب خود به نام «91 خطای فروشندگان» می‌نویسد: فروشندگان حرفه‌ای مهارت خوبی در ایجاد حس اضطرار در مشتری بالقوه دارند و او را تشویق می‌کنند تا فرایند خرید را با سرعت بیشتری تکمیل کن

یک مثال دیگه از گوریلا مارکتینگ را میتوانید در ادامه بخوانید... “آدیداس در یک حرکت خلاقانه، کفش‌های ورزشی خود را بدون تبلیغات رسمی در خیابان‌های شلوغ شهر رها کرد. مردم به‌طور طبیعی شروع به اشتراک‌گذاری تصاویر آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی کردند. این اقدام ساده اما تاثیرگذار، توجه زیادی جلب کرد و برند آدیداس را با کمترین هزینه، به یک موضوع داغ در آن زمان تبدیل کرد.”

امروزه برای مدیران ، مسئولیت اجتماعی دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی است که آینده سازمان‌ها را شکل می‌دهد. از تصمیم‌گیری‌های کوچک تا استراتژی‌های کلان، هر اقدام ما اثری فراتر از سطوح سازمانی میتواند داشته باشد. حال زمان آن است که با انجام مسئولیت اجتماعی نقش خود را در جامعه و ذهن مشتریان بازتعریف کنیم.