برای درگیر کردن مخاطبانمان میتوانیم از این پنج استراتژی استفاده کنیم:درگیری شناختی
وقتی فرد در مورد موضوعی فکر میکند یا آن را تجزیه و تحلیل میکند، دچار درگیری شناختی میشود و گوشهای از ذهنش را به موضوع مدنظر ما اختصاص میدهد
برای مثال، وقتی مدیری از زیردستانش میخواهد راجع به موضوعی فکر کنند و به او مشورت بدهند، از استراتژی درگیری شناختی کمک گرفته استدرگیری عاطفی
وقتی موضوعی برای فرد جالب توجه باشد، به آن علاقهمند میشود و درگیری عاطفی با آن پیدا میکند. این نوع درگیری باعث نوعی دلبستگی و وابستگی فرد به موضوع میشود
برای مثال، مدیری که تلاش میکند اهمیت یک موضوع و تاثیر آن بر آینده شغلی و زندگی شخصی کارمندان را توضیح بدهد، تلاش میکند آنها را از نظر عاطفی درگیر کنددرگیری اجتماعی
درگیری اجتماعی در اثر ارتباط با افراد پیرامون یک موضوع مشخص به وجود میآید. برای این نوع درگیری، فرد باید با افراد دیگری، فعالیتهای مشترکی مثل همفکری، ایدهیابی و غیره را انجام بدهد
مثلا وقتی مدیر یک واحد از کارمندانش میخواهد یک گروه داخلی برای یافتن ایدههای جدید تشکیل بدهند و هر هفته حداقل دو ساعت با هم راجع به موضوع فکر کنند، کارمندانش را از انظر اجتماعی درگیر کرده استدرگیری فرآیندی
وقتی که فرد در انجام کاری مشارکت میکند، درگیری فرایندی رخ میدهد
برای مثال، مدیری که افراد مخالف یک محصول یا کمپین جدید را در عرضه آن محصول جدید به بازار یا اجرای آن کمپین جدید درگیر میکند و به آنها مسئولیت میدهد، در حال اجرای استراتژی درگیری فرآیندی استدرگیری در تغییر
همیشه افراد زیادی در مقابل تغییر و اصلاح مقاومت میکنند. یکی از بهترین راهها برای کاهش مقاومت آنها، درگیر کردن ایشان در فرایند تغییر و تحول است
برای مثال، مدیری که از مخالفان یک طرح نظرخواهی میکند و یا از آنها میخواهد معایب طرح را پیدا کنند، در حال درگیر کردن آنها در تغییر است.