در فضای سازمانی و شرکتی، بسیاری از افراد فقط در حال انجام دادن کار اجراییاند و انگار بینیاز از تفکر و اندیشیدن در هنگام کار کردن هستند. سازمانهای بوروکراتیک هم بیشتر به دنبال جذب این دسته از افرادی که اصطلاحا به عنوان «نخاع سازمان» (و نه مغز آن) تلقی میشوند، میباشند. اشکال کار اینجاست که زمانی که شرکت تصمیم بگیرد که از حالت بروکراتیک خارج گردد، با این دسته از اعضا این امکان به سختی پیش میآید مگر اینکه آموزشهای لازم به آنها داده شود.
از ضعفهای دیگر بروکراسی ماشینی در مدیریت کسب و کار، احتمال بالای ایجاد تعارض بین بخشها و دپارتمانهای مختلف سازمان است به نحوی که هر بخش اندیشه مهمترین بخش بودن را در خود میپروراند که این نهایتا برای سازمان خسارات و اثرات منفی زیادی به بار خواهد آورد.
از دیگر ایرادهای اساسی بروکراسی بیش از حد تابع قانون بودن همه چیز است. بر مبنای همین اصل، هر کس که کاری انجام دهد که در چارچوب قانون نباشد عملا شکست محسوب میشود که همین موجب عقبافتادگی سازمان است. اگر در زمانی که سرعت تغییرات زیاد شد سازمان بروکراتیک نتواند پا به پای این سرعت قانون وضع کند چه خواهد شد؟ اگر جامعه در وضع خاص اقتصادی قرار گیرد چه پیش میآید؟ اینها چالشهایی است که سازمانهای بروکراتیک با آن مواجه اند.
بخشی از کلاس آنلاین دکتر رحیم فرضی پور