برای مدیران و صاحبان کسب و کارهای کوچک و بزرگ همواره با پرسشهای چالشی زیادی روبرو میشوند. اینکه روی کدام خدمت یا کالا تمرکز بیشتری گذاشته شود و کدام محصول از سبد حذف شود. اینکه در کدام بحث سازمان سرمایهگذاری بیشتری کنیم. تحقیق و توسعه، بازاریابی یا فروش؟
یکی از ابزارهای قدرتمند برای کمک به تصمیمگیری حتی در شرایط بحرانی با کمترین ریسک ماتریس BCG است. حدود سال ۱۹۷۰ بروس اندرسون، بنیانگذار گروه مشاوران بوستون از این ماتریس رونمایی کرد. این ماتریس از چهار بخش تشکیل شده است؛ گاوهای شیرده، سگها، علامتهای سوال و ستارهها. برای استفاده کاراتر از این ماتریس باید به دو سوال به دقت پاسخ داد. اینکه چشمانداز رشد بازار محصول موردنظر به چه صورت است؟ و اینکه سهم کسب و کار ما در بازار نسبت به رقبا چگونه است؟ این دو سوال دو محور اصلی این ماتریس را تشکیل میدهند.
به بررسی هر نماد بپردازیم. گاوهای شیرده؛ این نماد برای محصولاتی است که سهمشان در بازار زیاد است و رشد آنها کم. در واقع محصولات قوی رو بازارهای ضعیف که تضمینکننده ورود منابع مالی به کسب و کار مدنظر میباشند و میتوان برای توسعه سایر بخش ها از این دسته استفاده کرد. سگها؛ این نماد به محصولاتی برمیگردد که هم سهمشان در بازار کم است و هم جای رشد کمی دارند. یعنی در واقع محصولات ضعیف در بازارهای ضعیف. پیشنهاد سرمایهگذاری روی این دسته از محصولات معقول نیست. ستارهها؛ محصولاتی که هم سهم و هم رشد آنها در بازار زیاد است. این کالاها یا خدمات درآمد و پیشرفت و موفقیت کسب و کار را در آینده تضمین میکنند. علامتهای سوال: این نماد به محصولاتی برمیگردد که آینده نامشخصی در بازار دارند و البته با سرمایهگذاری هوشمندانه میتوان آنها را به ستاره و یا در آینده دورتر تبدیل به گاو شیرده کرد.
گردآورنده: امیرحسین ابری نیا