هر روزه استارتاپها و کسب و کارهای نوپای زیادی در گوشه به گوشه جهان برای ارائه خدمات و محصولات جدید به بازار، راه اندازی میشوند. اما تنها چند درصد از آنها میتوانند از مراحل اولیه عبور کنند و جای پای خود را در بازارهای رقابتی محکم کنند و به فعالیت خود ادامه دهند.
تعداد استارتاپهایی که شکست میخورند خیلی زیاد است، و در واقع میشود گفت که شکست یک جزء جدایی ناپذیر از اکوسیستم استارتاپی است، به طوری که گرفتن یک تصمیم اشتباه میتواند حتی موفقترین استارتاپها را نیز با شکست مواجه کند. اما سوالی که برای هر کارافرین، بنیانگذار استارتاپ، مدیر و … پیش میآید، این است که دلایل شکست استارتاپها و راهکار جلوگیری از آنها چیست؟
در ادامه سعی کردیم به بررسی عمده ترین و اصلیترین دلایل و عوامل شکست استارتاپها (بر اساس آمارهای واقعی) بپردازیم و برای هر یک نیز راهکارهایی را ارائه دهیم.
20 دلیل شکست استارتاپ ها
-
عدم توجه به نیاز بازار
اولین و بزرگترین دلیلی که موجب شکست بسیاری از استارتاپها میشود، عدم توجه به نیازهای بازار و ارائه محصول یا خدماتی است که بازار به آنها نیازی ندارد. به عنوان مثال ممکن است محصولی ارائه دهید که برای کسی کاربردی ندارد و یا اینکه محصولاتی بهتر از محصول شما در بازار موجود باشد، بنابراین قبل از هر چیز باید درباره بازار مربوط به محصول خود بررسی و تحقیق کنید، با مردم و اطرافیان خود گفت و گو کنید و مطمئن شوید که تقاضا برای محصول شما وجود دارد.
-
مشکلات مالی
یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپها مشکلات مالی است که گریبانگیر بنیانگذاران استارتاپها میشود. پول و زمان هر دو، دو عنصر محدود هستند و نیاز است که تیمهای استارتاپی درباره آن خردمندانهتر عمل کنند. البته پاسخ به این سؤال که چگونه باید منابع مالی خود را مدیریت کنیم اغلب مبهم بوده و همین امر سبب شکست برخی استارتاپها شده است. بسیاری از کسب و کارهای نوپا اطلاعات و تجربه کافی درباره مدیریت مسائل مالی ندارند، از این رو حتی اگر سرمایه کافی برای راه اندازی کسب و کار خود داشته باشند، ولی باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها بتوانند تمامی هزینههای کسب و کارشان را تأمین کنند و با مشکل مالی رو به رو نشوند. پس باید از همان ابتدای راه به فکر مدیریت منابع مالی خود باشید.
-
تیم بندی اشتباه
حدوداً ۲۳٪ از استارتاپها به دلیل انتخاب و استخدام اشتباه اعضای تیم خود با شکست مواجه شدهاند. هر استارتاپی برای رسیدن به موفقیت نیازمند یک تیم متشکل از اعضای با مهارتهای گوناگون و در عین حال هماهنگ است. اعضای تیم باید به درستی انتخاب شوند و همه در راستای رسیدن به هدف اصلی تیم خود تلاش کنند.
-
شکست در بازار رقابت
برخلاف طرز تفکری که میگوید: استارتاپها نباید به رقابتها توجه کنند، واقعیت این است که اگر ایدهای خیلی همه گیر شود، یا اینکه یک بازار مناسب برای آن به وجود بیاید، این امکان وجود دارد که تعداد زیادی سعی کنند پا به عرصه بگذارند و از آن ایده استفاده و درآمدزایی کنند. هرچند حساسیت بیش از حد بر روی رقیبان درست نیست، اما نادیده گرفتن آنها هم میتواند تبعات سختی و حتی شکست را برای یک استارتاپ در پی داشته باشد.
-
قیمت گذاری اشتباه روی محصول
یکی دیگر از دلایل شکست برخی استارتاپها، عدم آگاهی آنها از روشهای صحیح قیمت گذاری روی محصولات و خدماتشان است.
قیمت گذاری روی محصولات به منظور رساندن استارتاپ به موفقیت یک هنر محسوب میشود. شما باید بتوانید با توجه به نوسانات قیمت در بازار که یک امر طبیعی است؛ محصولات خود را قیمت گذاری کنید. بهترین روش برای قیمت گذاری روی محصول این است که شما محصولتان را با یک قیمت اولیه معقول (متناسب با هزینههای محصول) به بازار عرضه کنید و منتظر بازخورد مشتریان بمانید و بر این اساس یک قیمت مناسب برای محصول خود تعیین کنید و حتی انواعی از پروموشن را به مشتریان خود ارائه دهید. استارتاپها همچنین باید توانایی متعادل سازی بین هزینههای اولیه محصول و درآمد حاصل از فروش محصول را داشته باشند.
بیشتر بخوانید: درباره آموزش استارتاپ چه میدانید؟
-
ارائه محصول بیکیفیت
عامل دیگری که میتواند منجر به شکست استارتاپها شود، عدم توجه به نیازهای مشتریان و ارائه محصولات و خدمات ضعیف و بیکیفیت به بازار است. بهتر است قبل از اینکه اقدام به تولید محصولی جدید بکنید؛ ابتدا بهطور کامل درباره محصول، مراحل تولید، تکنولوژیهای مورد نیاز و … بهطور کامل و دقیق تحقیقاتی انجام دهید تا بتوانید از مشکلات احتمالی پیشگیری کرده و یک محصول با کیفیت روانه بازار کنید.
-
نداشتن مدل کسب و کار
هیچ کسب و کاری بدون داشتن طرح و برنامه نمیتواند به فعالیت خود ادامه دهد. نداشتن یک مدل کسب و کار مناسب نیز به نوبه خود میتواند منجر به شکست استارتاپها شود. بنابراین اگر میخواهید استارتاپ موفقی داشته باشید؛ مهم است که قبل از راه اندازی استارتاپتان، مدل کسب و کار آن را تعیین کنید. داشتن طرح و برنامه به شما کمک میکند تا روی اهدافتان متمرکز شوید.
یک مدل کسب و کار خوب برای پیاده سازی نیازمند زمان و دقت زیادی است و شامل اطلاعاتی در زمینه نوع فعالیت، اهداف، مخاطبان هدف، جریان مالی کسب و کارتان و … میشود. برای اینکه درک بهتری از مدل کسب و کار پیدا کنید بهتر است از ابزاری به نام بوم کسب و کار استفاده کنید.
-
بازاریابی ضعیف
استارتاپهایی هستند که با وجود داشتن یک ایده خوب و ارائه محصولات با کیفیت، آنقدری که باید مشتری ندارند و همین امر اغلب سبب شکست آنها میشود. بنابراین اگر میخواهید جزء این دسته نباشید، لازم است که مخاطبان هدفتان را شناسایی کنید و آنها را به مشتری راغب تبدیل کنید، که این خود نیازمند یک فرایند بازاریابی اثربخش است. به همان اندازه که محصول مهم است، بازاریابی نیز از اهمیت برخوردار است و به هیچ وجه نباید آن را نادیده گرفت. اگر محصول خیلی خوبی هم داشته باشید ولی بازاریابی محصولتان را به درستی انجام ندهید، کسی با برندتان آشنا نمیشود. بنابراین مشتری چندانی نخواهید داشت.
بیشتر بخوانید: برندینگ چیست؟ راهنمای جامع دوره برندینگ
-
عدم توجه به مشتری
اگر بنیان گذاران یک استارتاپ به بازخوردها و نظرات مشتریان توجه نکنند نمیتوانند نقاط ضعف و قوت محصول یا خدمات خود را بدانند و این میتواند منجر به شکست آنها شود؛ بنابراین میتوان گفت که شکست یا موفقیت یک استارتاپ، رسیدن به سود یا ضرر همگی وابسته به مشتریان آن استارتاپ است. پس باید توجه بیشتری به مشتریان خود داشته باشید و نیازهایشان را فراهم کنید؛ تا علاوه بر جلب رضایت مشتریان، بتوانید بازار فعلی کسب و کار خود را نیز توسعه دهید.
-
ارائه محصول در زمان نامناسب
زمان راه اندازی استارتاپ و ارائه محصول نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. یعنی اگر استارتاپی پیش از رشد تکنولوژی مورد نیازش راه اندازی شود چون بازاری برایش وجود ندارد با شکست مواجه میشود. از طرف دیگر اگر خیلی دیر کار خود را شروع کند، یا بازار اشباع میشود و یا تکنولوژیهای پیشرفتهتری جایگزین آن میشوند،که در این صورت هم شکست میخورند و از دور خارج میشوند.
-
نداشتن تمرکز
برای راه اندازی یک استارتاپ علاوه بر زمان، تلاش و سرمایه به تمرکز کافی نیر نیاز دارید، تا بتوانید روی اهداف اصلی کسب و کارتان متمرکز شوید. کاهش تمرکز بنیان گذاران و پراکندگی پروژهها باعث میشود که از مسیر اصلی اهداف کسب و کار خود منحرف و کم کم به سمت شکست سوق داده شوند.
-
ناهماهنگی بین اعضای تیم یا سرمایهگذاران
ناهماهنگی و اختلاف نظر بین اعضای تیم، بنیانگذران و سرمایهگذاران (که معمولاً در شروع کار وجود ندارد و بعد از مدتی نمود پیدا میکند) نیز یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپها است، که حدوداً ۱۳٪ از استارتاپها با آن درگیر هستند. برای جلوگیری از بروز چنین مشکلی اعضای تیم و سرمایه گذران باید بکوشند تا با همدیگر هماهنگ شوند و برای این کار نیاز است تا یک زبان واحد برای هماهنگیها تعریف کنند.
-
تغییر اشتباه استراتژی
استراتژی از جمله عواملی است که میتواند منجر به دوام استارتاپها شود. ولی در عین حال نیز ممکن است باعث شکست یک استارتاپ شود. به عنوان مثال شما ممکن است بعد از تولید و بررسی محصول خود متوجه شوید که محصول خوبی نیست و یا اینکه بازاری برای آن وجود ندارد، از این رو تصمیم میگیرید که استراتژی خود را تغییر دهید. ولی اگر این تغییر استراتژی به درستی و با درایت کافی برنامه ریزی نشود، میتواند باعث شکست استارتاپتان شود.
بیشتر بخوانید: استراتژی اقیانوس آبی چگونه باعث پیروزی ما میشود؟
-
کاهش اشتیاق
بر اساس آمار حدود ۹٪ از استارتاپها حتی با وجود داشتن ایدههای ناب، به دلیل عدم علاقه و یا شناخت ناکافی بنیان گذاران نسبت به حوزهی فعالیتشان شکست میخورند.
-
موقعیت جغرافیای نامناسب
مکان راه اندازی و موقعیت جغرافیایی استارتاب نیز میتواند در موفقیت یا شکست آن تأثیرگذار باشد. به طوری که آمارها نشان میدهد حدود ۹ ٪ از استارتاپها به دلیل عدم تناسب بین مفهوم استارتاپ و مکان راه اندازی آنها دچار مشکل شدهاند.
موقعیت جغرافیایی در دو حالت میتواند برای استارتاپ مشکل آفرین باشد:
۱. محدودیت به یک منطقه خاص: اعضای یک تیم استارتاپی نباید فقط از یک شهر خاص باشند، بلکه میتوانید اعضای تیم را از نقاط مختلف شهر و کشور استخدام کنید.
۲. مکان در تیمهای دورکاری: در صورتی که تیم استارتاپی به صورت دورکاری فعالیت میکنند، باید ارتباط مؤثری بین اعضای تیم برقرار کنید، فقدان کار گروهی و بی برنامگی میتواند منجر به شکست تیم شود.
-
عدم جذب سرمایهگذار
یکی دیگر از عواملی که موجب شکست برخی از استارتاپها (حدوداً ۸٪) میشود، بیعلاقگی سرمایهگذاران نسبت به طرح یا ایده و عدم توانایی بنیانگذاران استارتاپ در جذب آنهاست. پس باید به دنبال دلایلی برای جذب بیشتر سرمایه گذران باشید. همچنین باید بتوانید برنامه دقیقی از هزینهها و خرج سرمایه را به سرمایه گذار ارائه دهید.
-
مسائل حقوقی
گاهی ممکن است استارتاپ با یک ایده ساده شکل بگیرد ولی با مسائل قانونی پیچیدهای درگیر شود. مشکلات و مسائل قانونی از جمله ثبت شرکت، برند، مشکلات مالیاتی و … میتوانند موانع زیادی در مسیر استارتاپهای نوپا و بیتجربه ایجاد کنند و مانع از ادامه فعالیت آنها شوند؛ بنابراین بهتر است که از همان ابتدا به بررسی هر کدام از این مسائل بپردازید تا به راحتی بتوانید آنها را حل و فصل کنید.
-
نداشتن شبکه ارتباطی
یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپها ناتوانی بنیان گذاران در استفاده درست از شبکه ارتباطیشان با سرمایهگذاران یا عدم تمایل آنها به کمک گرفتن از سرمایهگذاران است. سرمایه گذاران برای کمک کردن به شما آمدهاند. پس باید از اول آنها را در جریان امور قرار دهید و در مواقع نیاز از آنها کمک بگیرید. این را بدانید که شما نمیتوانید به تنهایی همه کارها را انجام دهید؛ و برای انجام درست امور نیازمند کمک هستید.
-
خستگی
اغلب بنیانگذاران استارتاپ و کارآفرینان نمیتوانند میان کار و زندگیشان تعادل برقرار کنند، از این رو خیلی زود خسته میشوند و احتمال تسلیم شدنشان در میانه راه نیز بیشتر میشود، بنابراین میشود گفت که خستگی هم جزء دلایل شکست برخی استارتاپها محسوب میشود. پس باید به موقع استراحت کنید و سپس تلاش خود را از سر بگیرید. همچنین بهتر است که مسئولیتهایتان را، بین اعضای تیم تقسیم کنید. و بار همه مسئولیتها را به تنهایی به دوش نکشید.
-
تغییرندادن مسیر
تغییر ندادن مسیر در مواقع ضروری یا اصرار ورزیدن نسبت به انجام یک ایده بد نه تنها پول و زمان شما را هدر میدهد بلکه به دلیل عدم پیشرفت، موجب نا امیدی اعضای تیم و در نهایت شکست تیم استارتاپی میشود. پس اگر میدانید مسیری که در پیش گرفتهاید اشتباه است، دست از غرور و لجبازی بردارید و مسیر خود را تغییر دهید شاید با تغییر مسیر و استراتژی خود بتوانید فرصتهای بهتری به دست آورید و مانع از شکست تیم خود شوید.
برای آشنایی با دوره mba استارتاپ موسسه بهار، اینجا را کلیک کنید.
گردآوری مطلب از: مرضیه لقمانی