دوره مدیریت استارتاپ به ما چه می‌آموزد؟

هنگامی که عبارت مدیریت استارتاپ به گوشمان می‌خورد، ناخودآگاه هر دو بخش تشکیل دهنده آن ذهن ما را درگیر می‌کند. "مدیریت" و " استارت آپ". اگر بخواهیم از تعاریف آکادمیک هر دو این واژه‌ها صرف نظر کنیم و کمی عملیاتی‌تر آن‌ها را بررسی کنیم، باید ببینیم مدیریت دقیقا در داخل سازمان چه وظایفی دارد و اگر این سازمان، یک استارتاپ باشد آنگاه وظایف مدیریت دستخوش چه تغییراتی می‌گردد تا در نهایت بتوانیم درک بهتری از مدیریت استارتاپ و وظایف مدیریت استارتاپ داشته باشیم.

میدانیم که مدیریت، ترکیب علم و هنر است. به بیان دیگر مدیریت، فرآیند بهره جستن از علم و هنر در جهت بسیج منابع ( اعم از انسانی، مالی و ...) به منظور تحقق اهداف سازمان می‌باشد. به نظر می‌رسد در مدیریت استارتاپ به خصوص در اوایل آن، هنر مدیریت جنبه پررنگ‌تری دارد تا علم آن و هر چه اندازه استارتاپ بزرگ و بزرگتر می‌شود، مدیریت استارتاپ به علم مدیریت نیاز بیشتری پیدا می‌کند.

در ابتدای فرآیند مدیریت استارتاپ، شخص مدیر علاوه بر انجام فعالیت‌های مدیریتی، معمولا در کنار سایر اعضای تیم به امور اجرایی استارتاپ نیز می‌پردازد و این امر باعث می‌گردد ارتباط افراد تیم با مدیریت به نسبت سازمان‌های بزرگتر، متفاوت‌تر باشد. احتمالا اگر شما به عنوان مدیر یک سازمان با اندازه بیش از 1000 نفر باشید، خیلی بعید است که تک تک کارکنان را بشناسید یا آنها را به صورت متوالی ملاقات کنید. اما زمانی که موضوع مدیریت استارتاپ در میان است، شرایط به گونه دیگری است. شما تقریبا هر روز تمامی اعضای تیم را می‌بینید، از شرایط زندگی آنها مطلع اید، علائق و انگیزه‌های آنها را می‌دانید، با روحیات آنها آشنایی دارید و در یک کلام ارتباطات انسانی شما بسیار بیشتر از سازمان با اندازه بزرگ است. پس طبیعتا در این حالت، هنر شما به عنوان مدیر استارتاپ است که تعیین می‌کند آیا همکاران و هم تیمی‌های شما بهره وری بالایی ایجاد می‌کنند یا خیر.

بیشتر بخوانید: راه‌هایی برای ایجاد کسب و کارهای جدید

در نهایت با بزرگ شدن استارتاپ، این مدیریت استارتاپ است که باید تحول را مدیریت کند و همچنین با رویکرد و برنامه‌ریزی درست باعث شود کارکنان نیز همگام با استارتاپ رشد کنند. پر واضح است که پس از بزرگ‌تر شدن استارتاپ، وجه علمی مدیریت استارتاپ نیز پررنگ‌تر می‌شود و در نهایت برقراری توازن بین دو رویکرد علمی و هنری به مدیریت است که می‌تواند موفقیت مدیریت استارتاپ شما را تضمین کند.

به منظور بررسی بیشتر وظایف مدیریت استارتاپ، وظایف مدیریت را بررسی می‌کنیم و ارتباط هرکدام از آن‌ها را با مدیریت استارتاپ می‌سنجیم:

برنامه‌ریزی

یکی‌ از اصلی‌ترین وظایف مدیریت، برنامه‌ریزی می‌باشد. تمامی صاحب‌نظران حوزه مدیریت بر این وظیفه‌ مدیریت تاکید کرده اند. هدف‌گذاری و سپس مشخص نمودن راه‌های رسیدن به آن اهداف (استراتژی‌ها) از اصلی‌ترین وظایف یک مدیر می‌باشد. معمولا در سازمان‌های بزرگ این بخش را کمیته‌ای تحت عنوان کمیته برنامه‌ریزی استراتژیک انجام می‌دهد که مدیر عضو اصلی آن می‌باشد. اما مدیریت استارتاپ باید برنامه‌ریزی به صورت بسیار چابک‌تر و انعطاف‌پذیرتر انجام دهد و بتواند در انجام این مورد، تفکرات و ایده‌های کارکنان را نیز دخیل کند. در انجام این وظیفه، مدیریت استارتاپ بیشتر از اینکه مدیر باشد، باید نقش رهبر را داشته باشد.

سازماندهی

این فعالیت در عمل، باعث می‌گردد که اهداف و برنامه‌ریزی‌های انجام شده در مرحله بالا، رنگ عملیاتی به خود بگیرد و در سازمان پیاده سازی شود. خرد کردن اهداف و برنامه‌های کلان به اهداف و برنامه‌های ماهانه و روزانه، مشخص نمودن بخش‌ها و دپارتمان‌ها و سمت‌های مرتبط با هر هدف و برنامه، نحوه ارتباط این بخش‌ها با یکدیگر و تدوین شرح شغل‌ها همگی در وظیفه سازماندهی مدیریت تقسیم بندی می‌گردد.

بیشتر بخوانید: 20 دلیل شکست استارتاپ‌ها کدامند؟

بسیاری از فعالیت‌های این حوزه در سازمان‌های بزرگ توسط بخش منابع انسانی صورت می‌پذیرد. اما در مدیریت استارتاپ، مدیر باید بتواند این فعالیت‌ها را به صورت عملیاتی و اجرایی و سریع پیش ببرد. مدیریت استارتاپ، علاوه بر هدف‌گذاری که ترجیحا باید با همکاری و همفکری اعضای تیم باشد، باید به عنوان مدیر استارتاپ، برنامه‌ریزی‌های لازم برای رسیدن به اهداف را انجام دهد و نهایتا اهداف را به شکلی خرد کند که بتواند فعالیت‌های روزانه کارکنان را به آن‌ها به صورت انعطاف‌پذیر تحویل بدهد. از این ‌مورد نتیجه می‌گیریم که مدیریت استارت آپ باید بتواند به خصوص در ابتدای شروع به کار، نقش مدیر منابع انسانی را نیز بر عهده بگیرد.

به کار گماردن یا استخدام

استخدام و به کارگیری منابع انسانی از وظایف اصلی مدیریت می‌باشد. تاکید می‌کنیم که این وظیفه در سازمان‌های بزرگ معمولا بر عهده مدیر منابع انسانی می‌باشد. اما در استارتاپ ها این مدیر است که باید لااقل برای یک مدت زمانی، این وظیفه را به نحو احسنت انجام دهد. مدیریت استارتاپ اگر بتواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد، بهره وری استارتاپ خود را به طرز چشمگیری افزایش خواهد داد. آموزش نیروها از مهمترین فعالیت‌های مدیریت استارتاپ در این بخش می‌باشد.

بیشتر بخوانید: چگونه برای استارتاپ خود کارمند جذب کنیم؟

رهبری

مدیری که بتواند رهبر سازمان هم باشد، چندین برابر مدیر عادی می‌تواند انرژی و تخصص کارکنان را در اختیار داشته باشد. مدیریت استارتاپ، با ایجاد روابط صمیمانه و موثر، رفتار صحیح در محیط کار، استفاده از ادبیات مناسب، به روز بودن، مسلط بودن به ابعاد استارتاپ و همچنین کسب نتایج مفید، می‌تواند رهبر استارتاپ خود باشد .

کنترل

اگر تمامی فعالیت‌های مدیریت به درستی اجرا شود اما کنترل به درستی صورت نپذیرد، نتیجه‌گیری بر اساس اقبال خواهد بود. کنترل مدیریت باید بر روی تمامی منابع و فعالیت‌ها باشد. واضحا این کنترل به نسبت هر منبع و فعالیت متفاوت خواهد بود و نباید از یک متد ثابت برای کنترل استفاده گردد. فرآیند کنترل شامل سه یخش کنترل قبل از کار، حین کار و بعد کار می‌باشد. مدیریت استارتاپ باید بتواند سیستم‌های نظارتی و کنترلی صحیحی را در استارتاپ پیاده سازی کند که هم بر روی تمام استارتاپ مسلط باشد و هم بتواند به میزان کافی به افراد اختیار عمل بدهد.

 جمع‌بندی

در نهایت از آنجا که مدیریت امری ثابت و ایستا نیست و تمامی بخش‌های آن پویا و داینامیک می‌باشند، مدیریت استارتاپ باید بتواند از علم و هنر خود استفاده کند تا بهترین شرایط را برای خود، کارکنان و استارتاپ ایجاد کند. داشتن دیدگاه بلندمدت به نسبت استارتاپ از اصلی‌ترین ویژگی‌های مدیریت استارتاپ می‌باشد. مدیریت استارتاپ به لحاظ مفهومی تفاوتی با مدیریت ندارد اما به لحاظ شکل و ساختار پیاده سازی هر کدام از وظایف مدیریت، کاملا تفاوت دارد و اجرای درست همین وظایف متفاوت مدیریت استارتاپ است که باعث می‌شود استارتاپی موفق باشد یا ناموفق.

برای آشنایی با دوره MBA استارتاپ موسسه بهار، اینجا کلیک کنید.

مطلب از: سینا واحد

هم‌رسانی
  • اشتراک گذاری در Facebbok
  • اشتراک گذاری در Twitter
  • اشتراک گذاری در Telegram
پیشنهاد می‌کنیم بخوانید
دیدگاه ها