بزرگترین مدیران جهان پس از انقلاب صنعتی چه کسانی بودند؟ (بخش سوم)

فیلیپ کاتلر (Philip Kotler)

متولد سال 1931 در شیکاگو آمریکا. خانواده او اصالتاً اوکراینی هستند. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه شیکاگو در اقتصاد و نیز مدرک دکترا از دانشگاه MIT در اقتصاد و همینطور مدرک فوق دکترای ریاضی از هاروارد و فوق دکترای علوم رفتاری از دانشگاه شیکاگوست. در حال حاضر وی استاد تمام دانشگاه نورت وسترن است.

درسال 2003 مجله تایمز از وی به عنوان یکی از سه چهره برتر و تاثیرگذار بازاریابی و مدیریت معرفی کرد.

البته در سال 2005 مجله مالی تایمز یک نظرسنجی از حدود 1000 مدیر اجرایی در بیش از 25 کشور دنیا انجام داد که بر اساس آن تاثیرگذارترین افراد در مدیریت کسب و کار را مشخص کند که کاتلر به عنوان نفر چهارم بعد از پیتر دراکر، بیل گیتس و جک ولش انتخاب شد.

وی بیش از 14 نشان افتخار از کشورهای مختلف دنیا دریافت کرد.

مهمترین کتاب کاتلر "مدیریت بازاریابی" است که در آن یکی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم و اصول بازاریابی یعنی(4P (Product, Price, Place, and Promotion را مطرح می‌کند.  اصلی که می‌گوید اولین کار در کسب و کار این است که :

  1. چگونهمحصولمان رابا توجه به نیاز مشتری مشخص کنیم؟
  2. چگونه قیمت‌گذاری کنیم؟
  3. چگونه توزیع کنیم؟
  4. چگونه تبلیغ و ترویج کنیم؟

بعد از تعیین تکلیف همه اینهاست که باید به سراغ تولید برویم.

کاتلر بیش از 250 کتاب در زمینه بازاریابی نوشته است.

 

هوارد گاردنر (Howard Gardner)

متولد 1943 در پنسیلوانیا آمریکا. دارای مدرک کارشناسی ارتباطات اجتماعی از هاروارد. کارشناسی ارشد فلسفه و جامعه شناسی از دانشگاه اقتصاد لندن و دکترای جامعه‌شناسی و روانشناسی توسعه از هاروارد.

وی به عنوان یکی از 100 چهره تاثیر گذار بر روی هوش عمومی انتخاب شده است.

تئوری هوش چندگانه وی معروفترین اثر اوست. بر طبق این تئوری انسان دارای 8 نوع هوشه که در افراد مختلف درجه توانایی و بالابودن هرکدام از این هوش‌ها متفاوت است. یعنی اینکه بگوییم یکی IQ بالایی داره مشخص نیست که از چی حرف می‌زنیم چرا که ممکن است مثلا هوش ریاضی خوبی داشته باشد ولی هوش بدنی پایین.

استاد هوش و آموزش دانشگاه هاروارد است.

 

آبراهام مازلو (Abraham Maslow)

متولد 1908 در بروکلین نیویورک. اصالتاً از یهودیان روسیه بود. دارای دکترای روانشانسی از دانشگاه ویسکانسین.

بیشترین معروفیت وی برای تئوری سلسله مراتب نیازها و طرح هرم مربوط به آن (موسوم به هرم مازلو) است که در سال 1943 در یک مجله روانشناسی ارائه داد. این تئوری وی هرچند مخالفان زیادی هم دارد اما یکی از معروفترین و پرکاربردترین تئوری‌های روانشناسی مدیریتی است.

وی در سال 1970 از دنیا رفت.

 

لورنس دلوس مایلز (Lawrence Delos Miles)

متولد 1904 در نبرسکا آمریکا.

وی یکی از مهندسین کارخانه جنرال الکتریک بود که در سال 1947 نظریه و تکنیک مهندسی ارزش را مطرح کرد. نتیجه فعالیت‌های مایلز برای شرکت جنرال الکتریک، ده‌ها میلیون دلار صرفه جویی در هزینه‌ها بود.

همچنین نظریه‌های مایلز مابین سال های 1954 تا 1980 در نیروی دریایی و وزارت دفاع آمریکا به کارگرفته شد و نتایج درخشانی داشت.

مهندسی ارزش یکی از پرکاربردترین تکنیک‌های مدیریتی برای کاهش هزینه‌ها(خصوصاً در پروژه‌هاست). در بسیاری از کشورها قوانین دولتی ویژه‌ای برای استفاده از مهندسی ارزش در پروژه‌ها وجود دارد.

دنیای مدیریت خصوصا در بخش دانش کاهش هزینه به آقای مایلز بسیار مدیون است.

وی در سال 1985 از دنیا رفت.

 

هربرت سایمون (Herbert Simon)

متولد 1916 در میلواکی آمریکا. اصالتا آلمانیست. وی کارشناسی علوم اجتماعی از دانشگاه شیکاگو و کارشناسی ارشد و دکترا علوم سیاسی و ریاضیات از دانشگاه شیکاگو را دریافت کرد.

کلاً سایمون جزو نوابغ خاص عصر ماست. تخصص‌ها، مطالعات و انتشارات وی در زمینه‌های مختلف روانشناسی، هوش مصنوعی، تصمیم‌گیری، جامعه شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، علوم کامپیوتر، مدیریت، فلسفه علم بوده است. بسیاری از مفاهیم پیچیده و جدید دنیای علم مدیریت از جمله هوش مصنوعی، حل مساله و تصمیم‌گیری و ... ریشه‌ای در آثار سایمون دارد.

وی مدال‌ها و دکتراهای افتخاری متعددی نیز داشته است.  

وی در سال 2001 از دنیا رفت.

 

داگلاس مک‌گریگور (Douglas McGregor)

متولد سال 1906 در دیترویت آمریکا. وی دارای مدرک مهندسی مکانیک از دانشگاه رانگون و مدرک کارشناسی ارشد و دکترا در روانشناسی از دانشگاه هاروارد  و استاد مدیریت دانشگاه MIT بود.

کتاب معروف او "جنبه‌های انسانی در سازمان" هست که نظریه معروف X و Y را در آن معرفی کرد و آن را به شهرت جهانی رساند.

خلاصه ی این نظریه این است که انسان ها یا کارگریزند (انسان های دسته X) که باید برای مدیریت آنها از استراتژی چوب و هویج یعنی تنبیه و تشویق استفاده کرد و یا کارپذیر (انسان های دسته Y) که باید با ایجاد محیط کاری و فراهم کردن ابزارهای مناسب استعدادها و توانایی های آنها را شکوفا کرد.

وی در سال 1964 از دنیا رفت.

 

هنری مینتزبرگ (Henri Mintzberg)

متولد 1939 در مونترال کانادا. دارای مدرک مهندسی مکانیک از دانشگاه مک‌گیل. کارشناسی ارشد و دکترا مدیریت از MIT.

بیش از 50 کتاب در زمینه‌های مدیریت و استراتژی کسب و کار نوشته است. وی برنده جایزه مک کنزی شده است. معروفترین کتاب وی "سرشت کار مدیریت" نام دارد.

در کل وی متخصص در تمام موضوعات مدیریت است و اکثر کارشناسان معتقدند که مینتزبرگ نظریه‌های سنتی مدیریت را تغییر داده و جهت نگرش ها را از اصول مدیریت سنتی به مدیریت نوین برگردانده است.

 

پیتر سنگه (Peter Senge) 

متولد 1947 در استنفورد آمریکا. دارای مدرک مهندسی هوافضا از دانشگاه استنفورد، کارشناسی ارشد مدل سازی سیستم‌های اجتماعی از دانشگاه MIT و دکترای مدیریت از دانشگاه MIT.

بیشترین شهرت وی برای دو کتاب بسیار ارزشمند "رقص تغییر" و "پنجمین فرمان، سازمان‌های یادگیرنده" که به جرات می‌توان گفت دو تا از تاثیرگذارترین و بهترین کتب مدیریتی دو دهه اخیر است. در سال 1997 دانشگاه هاروارد کتاب پنجمین فرمان او را به عنوان یکی از مهمترین کتب مدیریتی 75 سال اخیر دنیا معرفی کرد. همچنین مجله «بیزنس استراتژی» سنگه را یکی از 24 نفری می‌داند که بیشترین تاثیر را در استراتژی کسب و کار در 100 سال اخیر داشته است.

علاقه ویژه او تمرکز زدایی از نقش رهبری در سازمان ها به منظور افزایش ظرفیت و استعداد افراد در جهت انجام کار بهره ور است.

وی هم اکنون استاد مدیریت دانشگاه MIT است.

 

نورتون و کاپلان (Robert S. Kaplan & David P. Norton)

ابرت کاپلان استاد دانشکده‌ بازرگانی هاروارد در شهر بوستون است. او قبلاً در دانشگاه کارنجی ملون تدریس می‌کرد. کارهای تحقیقاتی کاپلان متمرکز بر سیستم‌های سنجش عملکرد به ویژه تعیین هزینه‌ فعالیت‌ها و کارت امتیاز متوازن بوده است.

دیوید نورتون مؤسس و رییس مرکز همکاری کارت امتیاز متوازن در لینکلن واقع در ایالت ماساچوست است. او همچنین مؤسس و رییس مرکز راه‌حل‌های رنسانس است که یک شرکت ارایه‌دهنده‌ خدمات مشاوره در خصوص کارت امتیاز متوازن است.

كارت امتيازي متوازن يا The Balanced Scorecard Measures, BSC با مطالعه ی کاپلان و نورتون ابداع و طی مقاله ای در مجله ی Harward Business Review  در سال 1992 با عنوان «کارت امتیازهای متوازن: تدابیری که عملکرد را هدایت می‌کنند» منتشر شد.

این متُد متمرکز بر معیارهای به کار گرفته شده در چهار حوزه‌ کلیدی یعنی امور مالی، مشتریان، فرآیندهای داخلی کسب و کار و یادگیری و نوآوری است که نیازمند آن هستند سازمان برای سنجش آن ها، اهدافش را به وضوح روشن کند. کارت امتیاز متوازن نمایانگر تفسیر استراتژی سازمان است و نشان می‌دهد که ریشه‌ مشکلات در کجاست.

 

بیل اسمیت (Bill Smith)

بیل اسمیت (1929- 1993) پدر شش سیگما نامیده شده است. وی در نیویورک به دنیا آمد و در سال 1952 از U.S.Naval Academy فارغ التحصیل شد و در دانشگاه Minnesota (دانشکده مدیریت که اکنون به نام Carlson School of Management شناخته می شود) تحصیل کرد. در سال 1987 بعد از 35 سال کار در زمینه مهندسی و تضمین کیفیت، وی به شرکت "موتورولا" پیوست و به عنوان نائب رئیس و مدیر ارشد تضمین کیفیت برای بخش محصولات موبایل مشغول به خدمت شد.

بیل اسمیت سال‌هایی را برای متقاعد کردن مدیران "موتورولا" در رابطه با پروژه کنترل کیفیت خود (که شش سیگما نامگذاری نموده بود) سپری کرد.

شش سیگما، سیکل مدیریت کیفیت جامع است که در نهایت برای شرکت "موتورولا" بیلیون ها دلار به ارمغان آورد.

 

گردآوری مطالب از: محمد بزازی

 

هم‌رسانی
  • اشتراک گذاری در Facebbok
  • اشتراک گذاری در Twitter
  • اشتراک گذاری در Telegram
پیشنهاد می‌کنیم بخوانید
دیدگاه ها