مصاحبه با استاد معینی کرمانشاهی
تأثیر MBA و DBA بر روی کسبوکار و پیشرفت شغلی و اجتماعی افراد چیست؟
بر اين باور هستم که مغز انسان نيز همانند ساير اعضاء، در صورت استفاده صحيح ورزيده و بالعکس در صورت عدم استفاده صحيح توان بالفعل خود را از دست می دهد و اصطلاحاً خشک می گردد. می توانيد تصور کنيد پس سپری کردن يک دوره نقاهت سه ماه، بعد از باز کردن گچ دست، بخواهيد به سرعت از آن استفاده کنيد! قطعاً تصور لذت بخشی نخواهد بود.
خداوند متعال قدرت احساس درد را در تمامی اعضای بدن جز مغز انسان عيان و ملموس ساخته. با عنايت به بحث مطرح شده می توانيم به اين مهم دست يابيم که عدم استفاده صحيح از مغز، موجبات فرتوت شدن آن را فراهم کرده و به دليل ذات بی-دردش، نمی دانين که ديگر نمی توانيم به درستی تصميم گرفته و يا عمل کنيم.
پس از مقدمه بالا، به جرأت بگويم که MBA و DBA همانند حرکات حساب شده و سنجيدهء فيزيوتراپی هستند که موجب می گردد تا مغز هيشه در بالاترين ضريب آمادگی خود قرار داشته باشد و يا در صورت بروز مشکل و صدمه ديدن با بالاترين ضريب اطمينان به روزهای آمادگی خود بازگردد.
MBA و DBA اشخاص حقيقی را مخاطب قرار می دهد که دغدغه مهم مؤثر بودن را دارند، پس پيش شرط تحصيل در اين رشته ها رسيدن به بلوغ فکری در راستای دانسته ها و ندانسته هاست.
روزگاری زمين، سرمايه بود، سپس کارخانه و کارخانه دار سرمايه و سرمايه دار بودن، عوامل قدرت و شاخص های موفقيت از منظر اجتماع در گذر زمان تغيير پيدا کرد تا رسيد به حال ما، عصر خرد. ثروتمند و قدرتمند امروز خردمندی است که توان استفاده از دانش، تکنولوژی، منابع انسانی، منابع مالی و سرمايه فکری خود و اطرافيانش را داشته باشد.
اعتقاد بنده بر اين است که MBA ابزار خردمندان در کسب و کار است و DBA معرفت يک خردمند را تشکيل می-دهد، در MAB شاخص های تصميم گيری و چگونگی برقراری تعادل بين بايدها و نبايدهای هميشگی را آموختم تا در نهايت قادر باشم آنچه را که در قالب دانش تخصصی می دانم را بتوانيم به عرصه ظهور گذاشته و قدرت اندازه گيری آنها را در کليه سازمان داشته باشم. MBA باعث شد تا سازمان را به عنوان يک نظام کلی و واحد درک کنم همانند قلب، مغز، سيستم گوارش و.... که همگی انسان را می سازند و DBA معرفتی است که می بايستی درک کنيم، چرا که انسان با دانش صرف به نتيجه نرسيده است زيرا ذات دانش گذشته نگر بوده و ما اميد به فردار داريم و آن نيز از جنس آينده است. در DBA آموختم که من با انسان سروکار دارم و آنان اجتماع زندگی مرا تشکيل می دهند، اجتماعی که من در آن رشد خواهم کرد و فرزندانم نيز ... پس من مسئولم.
چرا DBA و MBA بهار؟
مدت ها ست که افتخار دارم تا در رکاب استاد ارجمند جناب آقای دکتر رحيم فرضی پور باشم، پاره ای را به عنوان شاگرد و هم اکنون با افتخار خدمت گذاری در مجموعه معظم ايشان.
جمله ای را دوستان بارها از بنده شنيده اند که (( آنچه اکنون دارم از بهار (دکتر فرضی پور) است و هر آنچه را که از دست دادم نيز به همان دليل است.))
به MBA و DBA بهار ايمان دارم چرا که شاخص های کيفی بسياری را از جناب دکتر فرضی پور شنيده ام، ديده ام و آموخته-ام.
بهاری شدم زيرا ذات تغيير (نوشدن) را قبول دارم و بر اين باورم هستم که موسسه آموزش عالی بهار بروی دانش پژوهانش و مدرسين خود سرمايه گذاری کرده است نه بر ارتباطات و فروش مدرک های مورد تأييد با عناوين متفاوت.
باور دارم بهار مؤثر بودن را به من آموخت نه مطرح بودن را؛ باور دارم بهار مثبت بودن را به آموخت نه مطيع بودن را؛ باور دارم که شمردن را از بهار آموختم نه صرف کردن را و باور دارم بهار انديشيدن به مصلحت را به من آموخت نه صرفاً اصول مديريت را.